آیا شبکه «اهل بیت» تریبون شیعیان افغانستان هست؟ تحریم شبکه اهلبی
وسایل ارتباطی مدرن و شبکه های ماهواره ی فرصت استثنایی در اختیار بشر قرار داده است و یکی از امکانات این وسایل تبلیغات دینی هست و در همین راستا شبکه های دینی و مذهبی زیادی فعالیت می کنند و تبلیغات اسلامی و مذهبی نیز یکی از این موارد هست ولی روح اسلام و جوهره ادیان تقریب انسانها و برقراری زندگی سالم و ایجاد محبت بین نوع بشر بوده می باشد و ادیان و مذاهب آمدند تا روح و جان انسانها و جوامع را بهم نزدیک کنند و میان ملل و قبایل و فرقه ها دوستی ایجاد کنند نه از هم دور و دشمن و آنانی که بر این مسئله واقف هست می کوشند هدف را فراموش نکنند.
جامعه اسلامی با تاریخ هزار و چهار صد ساله و داشتن کتاب مقدسی چون قرآن در درون خویش ملل و جوامع مختلفی را تحت پوشش می قرار داده است که راز تکثر مذاهب و برداشتهای مختلف از دین، دلایل جامعه شناسی و معرفت شناسی، کلامی، و تاریخی …خاص خودش را دارد و مطلبی نیست که بتوان به راحتی حل کرد و با چند تبلیغ و منبر و … همه قضایا را حل و فصل کرد. اما هدف دین اسلام و هر یک از ادیان بر قراری دوستی بین جوامع و ملل و طوایف بوده است و دین در حقیقت برای وصل کردن آمده است نه برای فصل کردن. ما برای وصل کردن آمدیم نی برای فصل کردن آمدیم دین آمده است برای اینکه زندگی جوامع را نه در شعار که در عمل، واقعا شیرین کند و مصالح آنان را باز گو کند و بگوید:« انما المومنون اخوه فاصلحو بین اخویکم» دین اسلام حتی سایر ادیان را خطاب قرار می دهد که بیاییم بر نقاط اشتراک هم سرمایه گذاری کنیم و مردم را از دشمنی و نفسانیت و دشمنی و خونریزی رهایی بدهیم:« قل یا اهل الکتاب تعالو الی کلمه سواء بیننا و بینکم» جامعه افغانستان که در طی چندین قرن گرفتار انواع نزاعها و کشمکشها بوده است و همه هستی خویش را در راستای همین نزاعها باخته هست دیگر توان و تحمل هیچگونه تند روی را ندارد و هیچ قوم و فرقه ی نمی تواند واقعیت دیگری را انکار کند بنابر این صلاح این ملت نیست که بیش از این گرفتار تفرقه شود و زندگی را در کام همدیگر زهر کنند و بحثهای قومی و مذهبی را دوباره مشتعل کنند. اهل درد و جامعه شناسان و دلسوزان این ملت می داند که مشکلات امت اسلامی و به ویژه ملت محروم افغانستان و وطوایفش با تند روی و شعارهای منجی گرایانه قومی و مذهبی نه تنها حل نمی شود که ضربه های مهلکی دیگری بر پیکر این ملت خواهد بود. شایسته و بایسته هست که متولیان تلویزیونها و اصحاب رسانه خود این مسئله را درک کنند و رسانه را ابزار دوستی و روشنگری و محبت بین انسانها و جوامع و پیشرفت ملت قرار دهند نه بیان سلیقه های فردی وافراطی و مطالب نزاع بر انگیز. باید نهایت دقت شود که رسانه ها را اعم از تلویزیون ورادیو و سایتهای انترنتی را کانون اتش افروزی های قومی و مذهبی قرار ندهیم. مدتی بود که عده ی از دلسوزان و اهل معرفت در جریان فعالیت شبکه های دینی که از کشورهای خارجی مطالب دینی نشر می کنند بعضا حالت افراطی گرفته و هریک طرف مقابل را تحت عناوین مذهبی می کوبند و حتی مذهب را وسیله تخریب طرف مقابل قرار داده و عواطف مذهبی موافقان خویش را وسیله تخریب مقدسات جانب مقابل قرار می دادند و احساسات دینی و مذهبی جانب مقابل را لگد مال می کنند که واقعا جای حسرت و تاسف دارد. مبلغان دین خود می دانند که طرح شعارهای افراطی و تخریب کننده و جریحه دار کردن عواطف دیگران، روش مورد تایید دین و پیامبران نبوده است. قران کریم می فرماید:« لا تسبو الذین یدعون من دون الله فیسبو الله عدوا بغیر علم.» حتی آنانی که ضد خدا حرف میزنند و عمل می کنند دشنام و توهین نکنید که آنان بدون دانستن و همدلی با اعتقادات شما از سر واکنشی عمل کردن حتی به نبرد با خدا بر می خیزند و این همان واقعیت تلخی هست که در سطح جهان اسلام شیوه بن لادنهاست که با حملات تند و ترور و انتحار و … باعث درست کردن فیلم « فتنه» و… می شوند و باعث حضور کشورهای دیگر در کشورهای اسلامی می شوند که روشهای بن لادنی مورد طرد اکثریت مسلمانان که در فرقه ها و مذاهب مختلف زندگی می کنند می باشد. در حالی که دعوت مورد نظر خداوند « قول لین»(سخن ملاطفت آمیز و نرم) « قولو قولا لینا» است. شایسته هست مدافعان مذاهب اسلامی که گلیم خویش را در خارج کشیده اند و مقیم اروپا و امریکا هستند مصالخ و واقعیتهای اجتماعی و نیازهای فوری ملتهای خویش را درک کنند و بر زخمهای ملتهایشان مرهمی بگذارند نه این که بر زخم های آنان نمک ریخته و احساسات آنان را تحریک کرده و طرف مقابل را توهین کنند و چون خود چیزی برای باختن ندارند و خود در بستر عینی وقایع نیستند و غرور حضور و در اختیار داشتن یک رسانه آنان را از درک نیازهای ملموس پیروان فرق و قومیتهای مختلف که شب و روز به هم نیاز داشته و باهم زندگی می کنند غافل کنند. شایسته نیست از یک رسانه دینی به حدی مباحث تاریخی و کلامی- مذهبی را داغ کند که دوم سوم ساکنان یک کشور را نسبت به یک سوم دیگر (شیعه) بد بین سازد و مقدسات آن اکثریت مورد توهین قرار گیرد در حالی که می توان تبلیغی را صورت داد که به بیان جنبه های مثبت بپردازد یا لا اقل مثبت های مذهب خویش نه تاکید بر نفی دیگران. و نیز باید مورد توجه قرار گیرد که اگر چناچه طرف مقابل که از نژاد یا مذهب یا قوم دیگر هست خود را به جای او قرار دهیم چقدر کار دشوار می شود تا او را به خاطر مذهب یا قومش نکوهش کرد و یا مقدساتش را توهین نماییم. مگر در سیره عملی پیامبر و اصحاب کبار و امامان دینی و در گفتار صریح آنان روش دعوت دینی را نمی بینیم که به طور نمونه قران می گوید:« ادعوا الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و….»(دعوت کن در مسر پروردگارت با حکمت و روش دلنشین و …) مگر امامان دین نگفتند:« شیعتنا کونو لنا زینا و لا تکونو النا شینا»( رهروان ما مایه ابروی ما باشید نه آزار ما) مگر در روش دعوت نداریم:« کونوا دعات الناس بغیر السنتکم» (هدایتگران مردم باشید به غیر از بانتان و با عمل شایسته) مگر در تعریف اسلام نداریم:« المسلم من سلم السلمون من یده و لسانه» مسلمان واقعی کسی هست که سایر مسلمانان از دست و زبانش در امان باشد، بنده این موضع را بیش این به درازا نمی کشانم: شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دیگر بنده به سهم خود از بیانیه یا فتوای فقیه بزرگوار آیت الله محقق کابلی استقبال می کنم و اصحاب رسانه انهم رسانه های دینی را به درک موقعیت خطیر ملت افغانستان که ابزار دست قدرتهاست و محل ترکتازی قمار بازان بین المللی هست دعوت می کنم و می خواهم از بر افروختن نزاعهای قبیله ی و مذهبی و … پرهیز کنند و امیدوارم جامعه افغانستان شاهد آینده روشن و طلایی باشند که همه ساکنانش کنار هم برادر وار در کمال محبت و سربلندی زندگی کنند. و شایسته هست، تندروان قومی و مذهبی نیز به نظرات دلسوزان و واقع بینان چون ایشان توجه کنند. و هک کردن سایت این مرجع به دلیل بیان نظرش نشانه ی این هست که بیان نظر راجع به این تند روان چقدر هزینه دارد. و اینجا نظر این مرجع بزرگوار را می آوردم: /////////////////////////////////////////
تحریم شبکه جهانی اهلبیت توسط آیت الله العظمی
محقق کابلی به علت اختلاف انگیزی بین شیعه و سنی
در پی تخلف گردانندگان شبکه اهلبیت(ع) از تعهدات شان و اقدام به طرح مباحث جدلی و تفرقه انگیز میان شیعیان و اهل سنت؛ معظم له اجازه مصرف وجوهات که قبلا به منظور ترویج معارف اهلبیت(ع)، به گردانندگان این شبکه داده بودند؛ لغو اعلام کرده و بیانیه زیر را صادر نمود.
بیانیه معظم له در پی تخلف و اختلاف انگیزی شبکه اهلبیت
جهان اسلام هم اکنون در وضعیتی به سر می برد که ضرورت اتحاد و انسجام امت اسلامی علی رغم تفاوت های ملی و نژادی و اختلافات فقهی و مذهبی شان بیش از هر زمان دیگر احساس می شود در این میان دشمنان مکار و دوستان نادان و ناآشنا با مبانی دین مبین اسلام همچون دو تیغه قیچی به دنبال قطع و بریدن حبل المتین، وحدت و اخوت دینی مسلمین هستند. ـ متن بیانیه
بسم الله الرحمن الرحیم وَاعتَصِمُوا بِحبلِ اللهِ جَمِیعاً وَ لاَ تَفرّقُوا برادران و خواهران مسلمان: جهان اسلام هم اکنون در وضعیتی به سر می برد که ضرورت اتحاد و انسجام امت اسلامی علی رغم تفاوت های ملی و نژادی و اختلافات فقهی و مذهبی شان بیش از هر زمان دیگر احساس می شود در این میان دشمنان مکار و دوستان نادان و ناآشنا با مبانی دین مبین اسلام همچون دو تیغه قیچی به دنبال قطع و بریدن حبل المتین، وحدت و اخوت دینی مسلمین هستند. اخیراً یک شبکه تلویزیونی زیر نام مقدس «اهل بیت(ع)» آغاز به کار کرده است که گردانندگان ظاهری آن را تعدادی از طلاب افغانی نا آشنا با مبانی فقهی و کلامی اهل بیت(ع) به عهده دارند این مجموعه که بعضاً ـ متأسفانه ـ ملبس به لباس مقدس روحانیت هستند درآغاز با شعار فعالیت فرهنگی و رسانه ای در راستای اهداف بلند و متعالی اسلام، نشر معارف اهل بیت(ع) و اتحاد و تقریب پیروان مذاهب گوناگون اسلامی، فعالیت خود را شروع کردند و تعدادی از آنان در شهر مقدس قم در حضور این جانب تعهد سپردند که در تولید و اجرای برنامه های شبکه یاد شده هیچ گونه شائبه تفرقه، اختلاف و جسارت به مقدسات و ارزش های مذهبی فرق و گروه های مسلمین را دنبال نکنند. از این رو این جانب مصرف بخشی از وجوهات شرعیه را برای شبکه یاد شده اجازه دادم امّا متأسفانه هنوز چند ماهی از فعالیت این شبکه نگذشته است که گردانندگان آن بدون توجه به پیامد های ویرانگر و مخرب برنامه های این شبکه، از احساسات پاک و زلال مذهبی شیعیان سوء استفاده می کنند. این در حالی است که به جای طرح معارف بلند اهل بیت، به مباحث جدلی، تفرقه انگیز، با ادبیات نا پسندیده و نا شایسته به ارزش ها و مقدسات مذهبی برادران مسلمان اهل تسنن جسارت می کنند. بناءاً از برادران و خواهران دینی خصوصاً از پیروان و شیعیان راستین اهل بیت عصمت و طهارت(ع) جداً تقاضا می شود که از هرگونه کمک های مادی و معنوی به شبکه یاد شده خودداری کنند و از نظر این جانب پرداخت وجوهات شرعیه با هر عنوانی به این شبکه و سایر مراکز و شبکه ها و برنامه هایی که تحت هر عنوانی در راستای ایجاد تفرقه میان امت اسلامی فعالیت می کنند نه تنها مجزی نیست بلکه تعاون بر اثم و عدوان است . ر پایان از خداوند متعال می خواهیم که همه ما را در پرتو آموزه های نورانی اسلام و عنایات اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، از شر شیاطین و مکر دشمنان و هواهای نفسانی در امان نگهدارد. والسلام علیکم و رحمت الله قربانعلی محقق کابلی / شوال مکرم سال 1431 ____________ منبع فتوای آیت الله محقق کابلی: http://www.mohaqeq.org/fa/news/40.html
بنده به عنوان یک طلبه دلسوز قصد توهین به هیچ کس و فردی نداشته و ندارم و فقط جهت استقبال از نظریات سایر روحانیونی و مراجعی که وضعیت خطیر افغانستان را درک کرده مطالبم را به زبان نرم در سایتهای زیر به نشر سپردم و امیدوارم که جامعه ما گرفتار تنشهای مذهبی نشود و تصور نشود که شیعه مساوی هست با توهین به خلفاء راشدین و... اگر دوستان دیگر مطلبی یا راهنمایی دارند صمیمانه استقبال خواهم کرد:
| ||
قران سوزان واقعی قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم رسول اکرم فرمود:« کمرم را دو طایفه شکستند؛ دانای هتاک و جاهل رهرو». چند روزی دلهایمان از اظهارات یک کشیش نابخرد مسیحی به درد آمد و از هتک حرمت قرآن کریم سخت بر آشفتیم . طبیعی است هر مسلمان معتقدی از چنین اقدام موهنی به شدت منزجر است و تحمل چنین رفتار ناشایستی را ندارد . حساب این فرد دیوانه و بی منطق از حساب مسیحیان جهان معتقد جداست و بخوبی میتوان فهمید که چنین افکاری ناشی از تعصبات خشک و بیماری های روانی است و یا حتی میتواند دسیسه های سیاسی در پشت سر داشته باشد . گرچند آن کشیش از مواضعش و هدفش عقب نشینی کرد و در عوض چند فرد گمنام دست به این عمل موهن در جای دیگر زدند ولی باید برای معالجه مظلومیت دین چاره اندیشی واقعی کرد نه واکنش احساسی صرف به خرج داد. در واکنش به عمل سوزاندن قران، رگ های غیرت خیلی ها از این بی حرمتی متورم شد و ناله ها از بسیاری از مسلمانان برخاست و فریاد وا اسلاما و وا قرآنا از گوشه و کنار به گوش رسید و حتی در تظاهرات کابل و کشمیر افراد کشته شدند که میتوان به فال نیک گرفت . میتوان دلخوش بود که غیرت مسلمانی هنوز نخشکیده و عشق به قرآن در دلهای مسلمین زنده است . البته باید حواسمان جمع باشد تا آنها که نانشان در آشوب و فتنه است مسئله را به اختلافات دینی و مذهبی نکشانند . شعار قرآن سوزی یک مجنون متعصب به ظاهر مسیحی در غرب فریادمان را به آسمان میبرد ولی سالهاست که در اطرافمان اسلام سوزی میشود و حریق دور دین رسول خدا را گرفته است و صدایی از کسی بلند نمیشود و اگر هم میشود با چوب و تازیانه خرافات و تک صدایی پاسخ داده میشود ؟ راستی قرآن سوزی آن کشیش نادان مسیحی خطرناک تر است یا اسلام سوزی به ظاهر مسلمانان نادان متعصب ؟ که در دنیای کنونی بیش از هر زمان دیگر اسلام در خطر است . امروز رفتارهای طالبانی بیشترین لطمه را به پیکره اسلام وارد نموده اند . کشتار زنان و کودکان بیگناه در اثر حملات انتحاری توسط کسانی که خود را منتسب به گروه های اسلامی میکنند در عراق و افغانستان و پاکستان و دیگر نقاط جهان چهره ای زشت از اسلام به نمایش گذاشته است . رد پای گروه های تند رو اسلامی در اقدامات تروریستی مانند فاجعه 11 سپتامبر لطمات جدی به عزت و اعتبار مسلمانان وارد نموده است . سوالهای که باید پرسید و پیرامون آن باید تامل کرد این است که، آیا اگر فقط کاغذ و جلد قرآن توسط یک فرد جاهل و یا مزدور تهدید به سوزاندن شود باید محکوم گردد. اما اگر محتوای قرآن و ارزشها و دستورات آسمانی آن مورد تعرض و سوء استفاده قرار گیرد و قرآن ابزار و وسیلهای برای زیر پاگذاشتن آن ارزشها و دستورات قرار گیرد و به نام قرآن، کرامت انسانها، آزادی، حقوق و آبروی آنها و نیز منازل اهل قرآن و مروجان حقایق قرآن که سال ها برای تحقق آرمانهای قرآنی رنجها و زندانهایی را متحمل شدهاند، مورد تعرض و تجاوز و تخریب قرار گیرد نباید محکوم گردد؟ مگر گناه قرآن ابزاری کمتر از قرآن سوزی است؟ آیا وقتی طالبان در طی چندین سال اطفال بی گناه و زنان و مسافران را با عملیات انتحاری و غیره کشته اند کمتر از قران سوزی هست؟ آیا در زیارتگاه ها و مساجد و تکیه خانه ها که قران و کتابهای دینی هست قران سوزی نیست؟ آیا اسلام را خشن و دشمن حقوق بشر و عامل عقب ماندگی معرفی کردن قران سوزی نیست؟ آیا تکفیر کردن مسلمانانی که مخالف طالبان هست قران سوزی نیست؟ ایا مثله کردن و اسید پاشیدن بر صورت دختران و زنان قران سوزی نیست؟ آیا حمله انتحاری کردن در مراکز عمومی و مسموم نمودن اطفال محصل قران سوزی نیست؟ وقتی دولت عثمانی ترکیه صد سال پیش به نام دین نسل کشی ارامنه را راه می اندازد جز قران سوزی چه نامم دیگری می توا بر آن نامید؟ وقتی یازده هزار نفر توسط طالبان از اهالی این شهر و ساکنان بامیان ویکاولنگ را مطالعه می کنیم جز قران سوزی نام دیگری می توان بر آن نهاد؟ وقتی آثار باستانی بامیان که جزء مقدسات سایر ادیان هست منهدم می شود جنایت نیست؟ خوب است به گوشه ای از تاریخ اسلام توجه کنیم و ببینیم حضرت امیر(ع) با سیاست شیطانی قرآن ابزاری در جنگ صفین چه برخوردی نمودند. در زمان امیر المومنین علی ع هواداران معاویه هنگام شکست از سپاه حضرت چاره شان را در قران بر نیزه کردند دیدند و مسلمانان احساسی از نبرد با معاویه دست برداشتند حضرت امیر فرمود قران آنان خط و نوشته ی بیش نیست ولی آنان که اهل ظاهر بودند شمشیر بر خود حضرت امیر کشیدند و عده ی از آنان که حافظ قران بودند خوارج شدند و ابن ملجم هارا تشکیل دادند از آن زمان تا کنون اسلام ابزاری برای بر افروختن عواطف و احساسات و موج سواری عده ی شده است و با همین سلاح طالبان و القاعده و انسانهای نابهنجار روانی این تفسیر به دور از حکمت را از اسلام برای رسیدن به مقاصدشان ارائه دادند. در قرآن سوزی، ظاهر قرآن مورد اهانت و تجاوز قرار میگیرد ولی در «قرآن ابزاری» باطن و حقیقت و شخصیت قرآن مورد هتک و سوء استفاده قرار خواهد گرفت. در قرآن سوزی ضربه ای به آبروی قرآن وارد نمیشود، ولی در سیاست «قرآن ابزاری» به آبرو و حیثیت معنوی و الهی قرآن ضرب? شدیدی وارد میشود و نسل جوان و فرهیخته را روز به روز از قرآن و ارزشها و حقایق آن دورتر میسازد. همین قران آسمانی ما مسلمانان به ما معتقدان با زبان رسا می فرماید« لا تسبو الذین یدعون من دون الله فیسوبو الله عدوا بغیر علم»( ای مسلمانها حتی آنان که غیر خدا را می پرستند دشنام و توهین نکنید زیرا آنان از روی جها و انتقام به مقام حقایق دینی خدا را توهین می کنند،) آیا ما مسلمانان به همین آیه شریفه عمل کرده ایم؟ از آن بالاتر حتی ما مسلمانان در درون خویش به مقدسات هم به بهانه بحث های مذهبی توهین نمی کنیم؟ تلویزیونهای دینی ما به مقدسات سایر مذاهب داخل اسلام مگر توهین نمی کند و به مخاطبین درس توهین خواسته و نا خواسته نمی آموزد؟ قران کریم خودش می فرماید:« نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» ما قران را فرستادیم و خود ما نگهبانش هستیم. قران هیچگاه در معرض خطر نابودی قرار نمیگیرد ولی از محتوای قران بارها در تاریخ توسط افراد و جرایانات سوء استفاده شده است که باید نگران این موضوع باشیم و آشکارترین مصداق این سوء استفاده و سوء فهم از دین و انحراف آشکار القاعده و طالبان هستند که متاسفانه با شعارهای به ظاهر احساسی بر موج عواطف ملتها سوار می شوند.
مطلب فوق در سایتهای زیر نیز به نشر سپرده شده است: http://www.kabulpen.com/articles/persian/political/2010/09/20/3075.html http://www.ariaye.com/dari7/ejtemai/fetrat.html http://www.koofi.net/index.php?id=2042
|